مفاهیم و اصول برندینگ

برندسازی مکانی چیست؟

برندینگ مکانی Place Branding ، که در لغت به معنای برندسازی برای یک منطقه ی جغرافیایی می باشد، در حقیقت به ایجاد یک هویت و چهره ای مشخص و متمایز برای یک محل خاص اشاره می کند. بدان معنا که افراد با شنیدن نام آن، ویژگی های خاص آن منطقه را به یاد آورند.

برندینگ مکانی می تواند در رابطه با یک مجتمع تجاری، منطقه گردشگری یا توریستی، هتل، برندسازی برای یک محله، منطقه، شهر و یا حتی یک کشور باشد. به عبارت دیگر بزرگی یا کوچکی مکان، معیاری برای برندسازی محسوب نمی شود. اگر چه هر یک نیاز به برنامه ریزی های متفاوتی دارند، اما به عنوان عاملی در تصمیم گیری برای برندسازی مورد توجه نیستند.

در کل برندینگ مکان شامل ۳ شاخه ی اصلی است:

برندینگ کشور Nation branding

برندینگ شهری City branding

برندینگ منطقه ای Region branding

چرا برندینگ مکانی این چنین مورد توجه قرار گرفته است؟

حضور بیش از پیش رسانه ها و گسترش تجارت های بین المللی باعث شده که اهمیت مباحث برندسازی و بازاریابی در اقتصاد یک منطقه، مورد بررسی و توجه قرار گیرد. جهانی شدن در دنیای امروز بدان معناست که می توان محصولات و خدمات مشابه را از گوشه و کنار این جهان به یک صورت خریداری کرد و در حقیقت فاصله ی میان تقاضاکننده و عرضه کننده در حال کمرنگ شدن است. به عبارت دیگر بازار رقابت سنتی که در آن تنها قیمت و کیفیت عامل انتخاب مصرف کننده بود، به سرعت در حال از بین رفتن است. لذا یکی از معیارهایی که مشتری را بر آن می دارد تا محصولات و خدمات مورد نیاز خود را از یک محل جغرافیایی خاص تهیه کند، درک او از ویژگی های محل است نه الزاما قیمت و کیفیت. در همین راستا تاثیرگذاری نقش رسانه ها بر ایجاد تصویر ذهنی مشتریان غیر قابل انکار است. چرا که دسترسی به اینترنت، تلویزیون، ماهواره و سایر راه های ارتباطی نقش فوق العاده ای در شکل دادن به دیدگاه ما از یک مکان و محصول دارند. 

تبلیغات مثبت و منفی بی شک بر تصمیم گیری همه ی افراد، نقش دارد.

به همین منظور کشورها، شهرها و حتی مناطق مختلف یک شهر، برنامه هایی را در جهت بازاریابی و ارتقا جایگاه خود آغاز نموده اند که با اهداف گوناگونی همچون ترویج گردشگری، افزایش صادرات و افزایش سرمایه گذاری همراه است.

هدف کلی برندینگ مکانی این است که مخاطبان خود را از آنچه در یک محل خاص وجود دارد آگاه کند و پیام خود را به آنها انتقال دهد. 

اشتباهات رایج در برند سازی مکانی:

متاسفانه در پروژه ی برندسازی مکان اغلب اشتباهات رایجی نیز رخ می دهد:

1.تمایل مدیران پروژه به افزایش سطح آگاهی افراد نسبت به جاذبه های کنونی یک مکان و عدم توجه به توانایی های آن برای بقا و رشد که در نهایت آینده نگری را سلب می کند و مکان مورد نظر، به سرعت تصویر خود را از دست می دهد.

2.کوتاه مدت بودن کمپین های برندینگ مکانی تحقق برنامه ها را غیر ممکن می کند. ایجاد یک برند مکانی قوی و موثر بی شک به تغییرات و برنامه ریزی های زیادی نیاز دارد که با تبلیغات کوتاه مدت و گاه تصاویر اغراق شده از محل، امکان پذیر نخواهد بود.

عوامل موفقیت در برند سازی مکانی:

نکات مهم در موفقیت برند سازی مکانی عبارتند از:

1.به یاد ماندنی بودن

وقتی که یک مکان حس متفاوت و متمایزی برای مخاطب خود ایجاد کند، به یاد ماندنی می شود. به یادماندنی بودن به معنای داشتن تجربه ای لذت بخش و متفاوت از یک مکان متفاوت است که حس خوبی در شما ایجاد کرده است. و به همین دلیل ممکن است به این فکر کنید که دوست دارید در آن مکان، زندگی یا سرمایه گذاری کنید. برای مثال در کشور ما بسیاری افراد پس از سفر به مناطقی همچون “جزیره ی کیش”، به این فکر فرو می روند که چه قدر زندگی در این مکان می تواند لذت بخش باشد و همواره مورد توجه بسیاری از سرمایه گذاران نیز بوده است.

2. برندسازی مکان یک فعالیت مشترک و چندگانه است

بر خلاف بسیاری از فعالیت های دیگر و فعالیت بازاریاب، برندسازی مکان فعالیتی از بالا به پایین نیست. بلکه برای دست یابی به بهترین نتیجه و بازاریاب، همکاری چند طرفه ی دولت، کسب و کارها، جامعه و افراد، سرمایه داران و … لازم است.

3. ساخت مکان

برندسازی مکان و شرکت بازاریابی به معنای داشتن یک شعار خوب، لوگو و پروموشن های جذاب نیست. استراتژی برندسازی مکان و شرکت بازاریابی نیاز به تسخیر احساسات مردم و نهایت توجه آنها دارد. به عبارت دیگر هرچه یک مکان با نوآوری و خلاقیت، برنامه های مختلف، ساختار و نشانه های متفاوت تر و جذاب تری همراه باشد، نتیجه ی بهتری حاصل خواهد شد.

4.ساخت تصویر منحصر به فرد

قبل از شروع برندسازی مکان و سایت بازاریابی  باید تصویر مورد نظر از یک مکان و سایت بازاریابی  را طراحی کنیم. در حقیقت باید مشخص شود که یک مکان قرار است چه تصویری، احساسی و ویژگی هایی داشته باشد و سپس برای رسیدن به همان تصویر فعالیت های مربوطه انجام شوند. بدون داشتن یه نقشه و تصویر واحد از آنچه می خواهیم ایجاد کنیم، امکان موفقیتی وجود ندارد.

موفقیت در صنعت برندینگ

امروزه، بازارهای جهانی از هر زمانی دیگری فعال تر هستند و روز به روز فرآورده ها و سرویس های جدیدی به بازار عرضه می شوند. صنعت بازاریابی بسیار رقابتی است و این بدان معنی است که برای موفق شدن در این صنعت باید بسیار کوشا باشید.

 صنعتی که جایگاه مهمی در اکوسیستم های بازاریابی دارد، صنعت "برندینگ" است.

کاری که صنعت برندینگ انجام می دهد این است که برندها را تولید می کند و آن ها را ارتقا می دهد. در دنیای امروزه، حجم زیادی از اطلاعات از طریق اینترنت و فضای مجازی در دسترس افراد قرار دارد و این اطلاعات را می توان با کمک گوشی های همراه به راحتی و در کسری از ثانیه بدست آورد. در دنیایی که گوشی های هوشمند می توانند در کسری از ثانیه اطلاعات را رد و بدل کنند، موضوع برندینگ از اهمیت ویژه ای برخوردارشده است به این دلیل که برندینگ با استفاده از اینترنت کار را برای سازمان هایی که در رقابت هستند بسیار سخت کرده است. از آن جایی که  برای موفقیت هر سازمانی، یک برندینگ قوی مورد نیاز است.

بنابراین سازمان ها باید زمان و انرژی زیادی را صرف بخش برندینگ کنند.

سازمان ها برای این کار باید تحقیقاتی گسترده در این رابطه انجام دهند. آن ها باید تیمی متشکل از متخصصان در زمینه برندینگ را جمع کنند و از این تیم بخواهند تا به صورت دقیق وب سایت ها و شبکه های اجتماعی را بررسی کنند و برندهای مرتبط با سازمان های دیگر را چک کنند و ببینند که کدامیک از این برندها موفق تر عمل کرده است و آن ها نیز سعی کنند تا از روش ها و تکنیک های این برندها استفاده کنند تا به موفقیت برسند. 

بهتر است که در ابتدا یک برند را به عنوان برند آزمایشی ایجاد کنید و آن را به آزمایش بگذارید. 

به عنوان نمونه، نتفلیکس (Netflix) را درنظر بگیرید. نتفلیکس به کاربرانش دسترسی کامل 30 روزه را به ویدیوها می دهد. کاربران وقت دارند تا به مدت 30 روز این سرویس را آزمایش کنند و مزیت ها و معایب آن را برسی کنند. بعد از دوره آزمایشی، نتفلیکس تبدیل به یکی از گزینه های مهم بسیاری از کاربران برای تفریحات و سرگرمی می شود. این موضوع مستقیما منجر به فروش برای نتفلیکس می شود.

به طور کلی در هر صنعتی، موضوع معروفیت اهمیت فراوانی دارد. موضوع معروفیت در صنعت برندینگ دوبرابر هم می شود از طریق برندینگ است که می توان فهمید که دنیای خارج چه دیدگاهی نسبت به یک تجارت خاص دارد.

 یکی از راه هایی که می توان مشهوریت برند را افزایش داد، این است که نتیجه های رضایت بخشی که مشتریان قبلی داشته اند را به مشتریان جدیدتر بیان کنید.

 در حقیقت در این جا بجای این که به آن ها بگویید که چه کارهایی می توانید بکنید؛ به آن ها می گویید که چه کارهایی در گذشته کرده اید. استفاده از این روش به شهرت برند کمک شایانی می کند.

همان طور که در بالا اشاره شد، برای ایجاد برندنیگ در دنیای امروز باید راه های مختلفی را امتحان کرد. ولی این موضوع باید همیشه به یادتان باشد که بدانید که چه گروهی از افراد به خدمات شما علاقه مند هستند و سعی کنید اعتماد را میان آن گروه افزایش دهید.

از زمانی که فروشگاه های زنجیره ای میلادی بوجود آمدند؛ قدرت اختیار و انتخاب زیادی به مشتریان داده شد. در چنین فروشگاه هایی، مشتریان می توانستند خودشان تصمیم بگیرند که کدام جنس را انتخاب کنند. با این که موضوع فروشگاه های زنجیره ای امروزه به نظر ما موضوعی بسیار عادی و پیش پا افتاده می آید؛ ولی این موضوع بود که کم کم باعث بوجود آمدن "تبلیغات" شد و سپس کم کم موضوع برندینگ بوجود آمد.

چون در این صورت هرکدام از این فرآوردها باید به گونه ای تبلیغ می شدند و باید به گونه ای توجه مشتریان را به خودشان جلب می کردند که مشتریان این فرآورده ها را انتخاب کنند. از آن پس کم کم نام های برندها به همراه قیمت برندها با خطر درشت بر روی بنرهایی بر روی فرآورده ها نوشته می شدند.

با اختراع رادیو، سازمان ها این امکان را پیدا کردند که برندهای خودشان را بیشتر به مردم معرفی کنند. به عنوان مثال، در آن زمان یکی از معروف ترین برندهای دنیا، برند "خانم چیکویتا" بود که مربوط به نوعی موز بود که توسط یک کمپانی ارایه میوه در کشور آمریکا ارایه می شد. در تبلیغ رادیویی که در این باره ساخته شده بود، گفته می شد که چگونه پوست میوه را بگیرید و چگونه از آن استفاده کنید ("می توانید آن را در سالاد بگذارید...و می توانید آن را در مربا بگذارید...") و البته در آن تبلیغات به مردم هشدار داده می شد که آن را در جایخی نگذارید!

با کم کم با آمدن تلویزیون، تبلیغات و برندینگ گسترده تر شد و از طریق تلویزیون برندهای مرتبط با شرکت ها و سازمان ها بهتر به مردم شناسانده شدند.

 تلویزیون باعث شد تا این برندها تقریبا به تمام اعضای جامعه به صورت گسترده معرفی شود و ارتباطی را با مشتریان برقرار کنند که در گذشته چنین ارتباطی ممکن نبود. 

بنابراین در مرحله بعدی که تبلیغات تلویزیونی بوجود آمد؛ این تبلیغات تلویزیونی مربوط به یک برند مخصوص بودند و این تبلیغات می توانستند این برند مخصوص را به مردم معرفی کنند. با این روند، میزان تبلیغات برندها تا حدود زیادی افزایش پیدا کرد.

 وقتی که اینترنت وارد میدان شد؛ تبلیغات برندها وارد مرحله جدیدتری شد. سایت های مختلف شروع به تبلیغات برندها کردند و بسیاری از کاربران در حد گسترده می توانستند با این برندها آشنا شوند.

 بنابراین اینترنت تبدیل به یکی از بهترین وسیله هایی شد که برای تبلیغ برندها مورد استفاده قرار می گرفت.

بعد از این که شبکه های اجتماعی ایجاد شدند؛ برندینگ وارد مرحله دیگری شد. تبلیغات برندها با استفاده از شبکه های اجتماعی نسبت به گذشته پیشرفت شگرفی داشت و وضعیت را نسبت به گذشته دچار تغییرات اساسی کرد. توانایی تبلیغات برای برندها در شبکه های اجتماعی به صورت قابل قبولی افزایش پیدا کرد و همین موضوع باعث شد که شرکت های بیشتری سعی کنند تا از شبکه های اجتماعی برای تبلیغات برندهایشان استفاده کنند. شبکه های اجتماعی باعث شدند که کار تبلیغات برندینگ بسیار آسان تر شود و این تبلیغات را وارد کیفیت جدیدی کردند.

ایجاد برند توسط مدیر سازمان: یک استراتژی موفق در برندینگ

امروزه مردم در معرض هجوم تبلیغات قرار گرفته اند و با موضوع تبلیغات آشنایی فراوان دارند:وقتی که در حال گشت و گذار در اینستاگرام هستند و یا وقتی که در مسیر مترو به سمت محل کارشان حرکت می کنند و یا وقتی که در حال رانندگی در بزرگراه ها هستند و یا هنگامی که تلویزیون تماشا می کنند و غیره. تمام این تبلیغات باعث می شود که اهمیتی که مفهوم برند در ذهن آن ها دارد افزایش پیدا کند و وآن ها به عنوان مشتری ارزش بیشتری برای برند قایل باشند.

همزمان با این که دنیا روز به روز در حال تغییر است؛ روش هایی هم که سازمان ها نیاز دارند تا خودشان را به این دنیای رقابتی عرضه کنند هم تغییر می کند. البته یکی از جنبه های بازاریابی که از همه کمتر تغییر می کند، برندینگ است. ولی با این حال باید دانست که چگونه تصویر برند سازمان را نگه داریم که منعکس کننده نیازها و انتظارات مشتریان باشد.

امروزه سازمان ها باید به موضوع برندینگ به عنوان روشی برای نه تنها اثرگذاشتن برروی مشتریان، بلکه برای اثرگذاشتن بر روی کارکنان و حتی افرادی که قرار است استخدام شوند، نگاه کنند. در مطالعه ای که اخیرا انجام گرفت ثابت شد که 94 درصد مدیران شرکت ها و 88 درصد از کارکنان شرکت ها بر این باور بودند که برندینگ می تواند از طریق اثرگذاری بر روی مشتریان و کارکنان، اثر مهمی در موفقیت سازمان داشته باشد. در مطالعه ای دیگر ثابت شده است که سازمان ها برندینگ را به عنوان یک عامل بسیار اثرگذار در افزایش میزان درآمد سازمان ها می بینند و در سازمان هایی که برندینگ خوبی دارند در مقایسه با سازمان هایی که از برندینگ مناسبی برخوردار نیستند سودآوری بسیار بیشتری دارند. 

یکی از راه کارهایی که سازمان ها می توانند برای رشد خود از آن استفاده کنند؛ این است که مدیران سازمان، سعی کنند برندهایی شخصی برای خودشان ایجاد کنند. از آن جایی که اعتماد کردن به یک شخص برای انسان از اعتماد کردن به یک سازمان یا مجموعه آسان تر است؛ بنابراین می توان گفت در صورتی که مدیران سازمان بخواهند برندی را برای خودشان ایجاد کنند، می توانند بر روی مردم اثربخشی بیشتری داشته باشند.

همچنین وقتی که یک محتوای مطلوب و همه پسند و ارزش مند در قالب یک پست اینستاگرامی و یا استوری اینستاگرام  ویا صفحه فیسبوک و یا یوتوب از طرف یک فرد خاص نوشته می شود، می تواند اثربخشی بیشتری را نسبت به زمانی که چنین اقدامی از طرف یک برند به طور کلی انجام می شود داشته باشد. پس می توان این گونه نتیجه گرفت که مدیران سازمان ها می توانند برای این که در کار برندسازی موفق تر باشند؛ برندهای شخصی را برای خودشان ایجاد کنند و سعی کنند تا از این طریق با مشتریان ارتباط برقرار کنند. این کار نسبت به زمانی که کل سازمان یک برند داشته باشد تضمین شده تر است و می تواند مقبولیت بیشتری داشته باشد. 

شاید در نگاه اول با دیدن عنوان پست بگید که اینا چه فرقی با یکدیگر دارند؟ این دیگه چه عنوانی بود اما الان میخوام بهتون بگم که اگر چنین فکری میکنید سخت در اشتباه هستید ،لطفا قبل از ترک کردن وبلاگ متن زیر را بخوانید تا کامل متوجه حرف های بنده شوید

تفاوت برند و برندینگ چنین است: برند یک مقصد است، در حالی که برندینگ سفر یا نقشه راه است. درادامه  نخست این دو اصطلاح را تعریف میکنیم، سپس تفاوت‌های مهم  بین آن‌ها را بیان می‌کنیم.

گوچی یکی از قدیمی‌ترین برندهای لوکس جهان، با سابقه‌ای نزدیک به یک قرن در صنعت مد، به نماد ایتالیا در این صنعت تبدیل شده است.

گوچی (Gucci) برندی ایتالیایی در صنعت مد است که عموما با محصولات لاکچری در این صنعت و همچنین محصولات چرمی خاص خود شناخته می‌شود. این برند نزدیک به یک قرن پیش در ایتالیا تاسیس شد و امروز به یکی از شناخته‌ شده‌ ترین نام‌های صنعت مد تبدیل شده است.

گوچی در طول تاریخ خود یکی از مورد احترام‌ ترین و تحسین‌شده‌ ترین برندهای لاکچری در صنعت مد بوده است. این برند از زمان تاسیس در سال ۱۹۲۱ که به‌عنوان یک فروشگاه محصولات چرمی شروع به کار کرد تا به امروز مجموعه‌ای از طراحی‌ها و محصولات منحصر به‌ فرد را به بازار عرضه کرده که نمادی از مد لاکچری، تولید باکیفیت و طراحی خاص بوده است. از نظر اغلب کارشناسان صنعت مد، هنر بی عیب و نقص و طراحی هوشمندانه در تمام اجزاء محصولات این برند نمایان است.

تاریخچه تاسیس

گوچیو گوچی جوان ایتالیایی متولد ۱۸۸۱ بود که پس از مهاجرت به لندن، در سال‌های ابتدایی قرن بیستم به‌عنوان خدمتکارو باربر هتل مشهور ساووی کار می‌کرد. او پس از چند سال به پاریس رفت و همین شغل را در آنجا نیز انجام داد. گوچیو به کیف‌ها و چمدان‌های لوکس مسافران هتل علاقه‌مند بود و ایده‌ی طراحی و ساخت محصولات مشابه چرمی در همان سال‌های خدمتکاری در ذهنش شکل گرفت.

گوچیو در سال‌های پایانی حضور در لندن، بازدیدی از کارگاه‌های تولیدی چرم H.J cave داشت تا با روند تولید این محصولات آشنا شود. این برند در تاریخ به‌عنوان مخترع کیف‌های دستی لاکچری شناخته می‌شود. گوچی با نزدیک شدن به سن ۴۰ سالگی به فکر راه‌اندازی کسب‌وکار خودش افتاد و پاریس را به مقصد فلورانس، محل تولدش در ایتالیا ترک کرد. فلورانس شهری بود که با مواد اولیه‌ی باکیفیت در صنعت مد و همچنین هنرمندان زبردست شناخته می‌شد.

گوچی اولین فروشگاه خود را در سال ۱۹۲۰ در شهر فلورانس تاسیس کرد و محصولات چرمی را در آن به فروش رساند. او با حفظ روش‌های سنتی طراحی و تولید محصولات پوشاک و اکسسوری، روش‌های صنعتی تولید انبوه را نیز به کار گرفت. او در همان شروع کار، هنرمندان و کارگران حرفه‌ای صنعت چرم فلورانس را استخدام کرد تا کیفیت نهایی محصولات زیر نظر آنها حاصل شود.

اولین مشتریان برند گوچی سوارکاران بودند که انواع لباس‌ها و اکسسوری‌‌های سوارکاری خود را از این برند تهیه می‌کردند. طراحی کفش‌های راحتی مشهور گوچی و همچنین رنگ سبز و قرمز مشهور این برند از همین زمان شکل گرفت که هنوز نیز به‌عنوان نمادهای اصلی آنها شناخته می‌شوند. نکته‌ی جالب این که کفش‌های loafer برند گوچی تنها کفش‌های موجود در کلکسیون هنر مدرن نیویورک هستند.

پس از چند سال پسران گوچی با نام‌های آلدو، واسکو و رودولفو به کمک پدر آمدند و کسب‌وکار خانوادگی به شهرهای دیگر ایتالیا از جمله رم و میلان نیز گسترش یافت. برادر دیگر آنها یعنی اوگو نیز در کارخانه مشغول به کار بود. در نهایت اوگو و واسکو سهام خود را در شرکت فروختند. محصولات گوچی در آن سال‌ها شامل اکسسوری‌های چرمی باکیفیت مانند کیف‌ها‌ی دستی، کفش و لباس‌های ابریشمی و بافتنی با طراحی ویژه و منحصر به‌ فرد بود.

نوآوری و گسترش کسب‌ وکار

کمبود مواد اولیه در دوران جنگ جهانی دوم مانعی برای گسترش برند گوچی نبود. گوچیو با استفاده از موادی همچون کرباس و چوب بامبو، محصولات خاص خود را در این سال‌ها تولید کرد که بعدها به امضای این برند نیز تبدیل شد. در آن سال‌ها نماد گوچی دو حرف G بود که با خطوط قرمز و سبز تزئین شده بودند. پس از پایان جنگ، تاج گوچی به‌عنوان نماد برند استفاده شد که شامل یک سپر و شوالیه‌ و روبان‌های قرمز و سبز بود. این نماد شباهت زیادی به نمادهای شهر فلورانس داشت.

بازاریابی دیجیتال

برند گوچی در سال‌های اخیر حضوری جدی در فضای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی داشته و به برندی شناخت ه‌شده در این بخش تبدیل شده است. در سال ۲۰۱۷ این برند شاهد رشد ۱۱۵ درصدی بود و ارزش درآمد حاصل از فعالیت‌های رسانه‌ای آنها به بیش از ۶۱ میلیون دلار رسید. گوچی سهم عمد‌ه‌ای از این رشد را مدیون سیاست‌های استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال خود است که دنیای دیجیتال را با تجربه‌های واقعی ترکیب کرده و با مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار کرده است.

 

۱) برندینگ، راهی برای افزایش قدرت تشخیص

اکثر مردم تمایل دارند که با شرکت‌هایی وارد همکاری شوند که فعالیت آن‌ها در راستای نیاز آنهاست. از این رو اگر برندینگ شرکت شما ثابت و با تشخیص آسان باشد، می‌تواند به مردم کمک کند تا به راحتی در خرید محصولات یا خدمات شما تصمیم‌گیری نمایند. پس یکی از دلایل اهمیت برندینگ افزایش قدرت تشخیص است.

۲) خاص بودن در بازار رقابتی

در بازار جهانی امروز، تک بودن برندها اهمیت بسزایی دارد. اکنون تصور کنید که شما در مرحله دیگری از رقابت هستید و سازمان شما در اقتصاد جهانی رقابت می‌کند. چگونه می‌توانید در میان هزاران سازمان مشابه در سراسر جهان ایستادگی کنید؟ مسلما استارت این کار با داشتن یک برند خاص و از پیش طراحی شده زده می‌شود.

۳) داشتن عملکرد و ظاهر حرفه‌ای

ایجاد یک برند با استفاده از عناصر بصری مانند یک لوگو راهی است که به نیازهای اولیه شما پاسخ می‌دهد و به مشتری می‌گوید که شما چه نوع شرکتی هستید و چه فعالیت‌هایی انجام می‌دهید.

ظاهر حرفه‌ای باعث ایجاد اعتبار و اعتماد می‌گردد. زیرا مردم تمایل به خرید یا معامله با شرکتی را دارند که ظاهری حرفه‌ای و معتمد داشته باشد. بنابراین ایجاد وجهه مناسب برای برند با تاثیرگذاری در تصمیم‌گیری‌ها از جمله نکاتی است که اهمیت برندینگ را نشان می‌دهد.

۴) ایجاد انگیزه در کارکنان

بسیاری از کارمندان شما به چیزی بیشتر از یک کار ساده نیاز دارند. هنگامی که کارمندان تکالیف و ماموریت و دلیل بودنشان را درک کنند، تمایل بیشتری خواهند داشت تا در مسیری که شما برای کار آنها تعیین کرده‌اید، با غرور قدم بردارند. داشتن یک برند قوی مانند یک پرچم قوی است که همه کارکنان در اطراف آن گرد آمده‌اند. داشتن یک استراتژی صریح و روشن برای برند، نظم و ترتیب لازم برای موفقیت کارکنان شما را فراهم می‌کند. در حقیقت یک استراتژی مناسب روشن می‌کند که کارکنان باید چگونه عمل کنند، چگونه برنده شوند و چگونه به اهداف سازمان دست یابند. بنابراین اهمیت برندینگ در الهام بخشی به کارکنان خواهد بود.

۵) تبلیغات از طریق مشتریان

سودآورترین و مفید‌ترین بخش تبلیغات، یادآوردی و یا تکرار زبانی برند شرکت شما توسط مشتریان است. زیرا مردم معمولا دوست دارند در مورد برندهای مورد علاقه خود با دیگران صحبت کنند و از برندهای خاصی که برای پوشش، خوراک و … استفاده می‌کنند با اطرافیان خود به اشتراک بگذارند.

به عنوان مثال این امکان وجود دارد که در مورد کفش جدیدتان که خیلی دوستش دارید برای فردی صحبت بکنید ولی نام شرکت سازنده و برند آن را بخاطر نداشته باشید؟ مطمئناً در صورت علاقه اولین چیزی که در ذهن خواهید داشت، برند آن است. بنابراین اهمیت برندینگ در تاثیر ماندگاری نام آن در ذهن‌ها است.

۶) ایجاد انتظار معقول از محصول

برندی که حیطه‌ی فعالیت آن واضح و روشن باشد، کار مشتری را آسان می‌کند. زیرا مشتریان نیز دقیقا می‌دانند که چه انتظاری باید از برند مورد نظر خود داشته باشند.

۷) ارائه اهداف و وعده‌های کسب و کار به مشتری

هر چند بیشتر سازمان‌های کوچک از فکرکردن درباره‌ی یک برند خوب در معنای وسیع و تاثیر آن در کسب و کار غافل می‌شوند. اما به یاد داشته باشید که برند شما، معرف محصول شماست. شما یا کارکنانتان مجموعا یک برند هستید. پس برند نشان دهنده‌ی این است که شما چه چیزی را به مشتری ارائه می‌دهید. می‌توان گفت مشخص کردن اهداف و خدمات ک برند، یکی از نکات برجسته در اهمیت برندینگ است.

۸) ایجاد شفافیت در کسب و کار

سرگردانی از یک ایده به ایده دیگری بدون هیچ‌گونه راهنمایی کار بسیار آسانی است اما مسیری طولانی برای رسیدن به اهداف ایجاد می‌کند. ولی داشتن یک استراتژی برندینگ خوب به شما کمک می‌کند با تمرکز بر چشم‌انداز آینده خود، به عنوان یک سازمان باقی بمانید. همچنین داشتن یک برند به شما کمک می‌کند استراتژیک عمل کرده و در هزینه‌های خود نیز صرفه‌جویی کنید.

۹) برقراری ارتباط عاطفی با مشتریان

اهمیت برندینگ در برقرای ارتباط عاطفی با مردم است. از آنجایی که تصمیم‌گیری برای خرید، با عواطف و احساسات آدمی ارتباط مستقیم دارد. بنابراین این امکان وجود دارد که مشتری هنگام خرید محصولات برند شما، احساس خوبی کند و یک برند قوی به مردم کمک می‌کند که در هنگام ارتباط با شرکت، حس خوبی داشته باشند.

۱۰) بالا بردن ارزش کسب و کار

آیا تا به حال به خدماتی که از برندهایی مثل کوکا-کولا، اپل، فورد و…. دریافت می‌کنید، فکر کرده‌اید؟ آیا واقعا اجزا، محصولات و انبارها و کارخانه‌های آنها با کیفیت هستند؟ مسلماً این‌گونه نیست. و این برند شرکت‌هاست که آنها را از سایرین متمایز می‌کند، نه خدمات ارائه شده توسط آنها. بنابراین اهمیت برندینگ در ارزش‌گذاری این شرکت‌هاست. برند خود ارزشی به‌ وجود می‌آورد که کیفیت خدمات ارائه شده توسط شرکت‌ها را، فراتر از آنچه که هست، نشان می‌دهد.

نتیجه‌ گیری

یک برند خوب برندی است که تمام ویژگی های شرکت شما را مشخصا دارا باشد و در واقع بتواند در نبود شما نشانگر شما وضمانت کننده کارتان باشد پس با دقت و مشاوره صحیح یک برند عالی برای خود انتخاب کنید. 

برند شخصی یا personal branding  چیست ؟

این روزها با گسترش شبکه های اجتماعی واژه پرسونال برندینگ personal branding  یا برندسازی شخصی (برندسازی) یکی از دغدغه های افراد برای رشد کسب و کار و ایجاد شهرت شده است. اما تکنیک ها و استراتژی هایی در حوزه مدیریت و روانشناسی باید اتخاذ شود تا بهترین نتیجه را گرفت. تبلیغات هدفمند و ایجاد کمپین های مختلف و استفاده از تکنیک های مارکتینگ، همه خبر از رقابت کسب و کارها در این زمینه دارند.

در این میان مربیان و کوچ های مختلفی در زمینه بیزنس کوچینگ و لایف کوچینگ خدمات مفیدی را ارائه میدهند. جف بزوس بنیانگذار آمازون در این رابطه می گوید: “اگر می خواهید بدانید برند شخصی چیست، ببینید پس از ترک اتاق، افراد در مورد شما چه میگویند.”

اجازه بدهید واژه برند شخصی را با مثالی توضیح دهم. لطفا به کلمات زیر توجه کنید و به محض دیدن هر یک از آنها تصویری که در ذهن شما شکل می گیرد را مرور کنید.

ماشین

فوتبالیست

نوشابه

خواننده محبوب

تلفن همراه

با شنیدن اسم ماشین، کدام برند یا مارک خودرو در ذهن شما تداعی شد؟ آیا برندهایی مانند بنز، بنتلی، بی ام و و… در ذهن شما شکل می گیرد؟ با شنیدن نام فوتبالیست چی؟ فوتبالیست هایی مانند رونالدو، زیدان و…

شاید این مثال، یک دید کلی از پرسونال برندینگ به ما بدهد. اگرچه این واژه در ظاهر پیچیده و مشکل به نظر میرسد اما باید توجه داشت اگر اصول کلی مشتری مداری و اندیشیدن بجای مشتری را مد نظر بگیریم به نوعی برند شخصی خود را رشد داده ایم. بسیاری از دوره های مهندسی فروش و بازاریابی عصبی به ما کمک می کنند تا برند خود را در ذهن مشتری ماندگارتر کنیم تا محصول و خدمات ما را به رقیبمان ترجیح دهد.

اصلی ترین گام های ایجاد برند شخصی 

۱- ساخت یک برند اولیه

۲- ایجاد اعتبار برای برند شخصی

۳- کسب فرصت های تجاری

گام اول:ساخت یک برند پایه

یک حساب کاربری آنلاین ایجاد کنید که صلاحیت های شما را تقویت کند.هنگامی که کسی به دنبال شماست باید حضور قوی شما را با محتوای تازه در حوزه تخصصتان ببیند. به منظور دستیابی به این هدف، شما باید:

پیدا کردن نتایج جستجو در مورد خود

بهینه سازی برندشخصی خود برای موتورهای جستجو

برای بهینه سازی سایت های موجود و پروفایل های شبکه های اجتماعی برای موتورهای جستجو و افرادی که به دنبال شما هستند نکات زیر را رعایت کنید.

۱- از نام کامل خود در تمام پروفایل ها و دامنه ها استفاده کنید.

۲- اطلاعات تمام پروفایل ها را به طور کامل پر کنید.

۳- در صورت امکان محل سکونت خود را وارد کنید.

۴- از کلمات کلیدی مرتبط با حوزه تخصصتان استفاده کنید.

گام دوم :ساخت اعتبار برای برند شخصی

از برند شخصی خود استفاده کنید تا بتوانید جایگاهی معتبر در نشریات و رسانه های اجتماعی داشته باشید. برای ایجاد اعتبار برای برند شخصی خود به موارد زیر عمل کنید.

۲- ارسال محتوا در روزها و ساعت های مناسب با توجه به موقعیت جغرافیایی خود

۳- استفاده از ابزارهای مدیریت شبکه های اجتماعی برای اشتراک گذاری راحت تر محتوا

۴- ارتباط با افراد برجسته و موفق در حوزه تخصصتان،این ارتباط به تایید برند شخصی شما منجر می شود.

۵- بروز رسانی مرتب پروفایل های خود و ایجاد محتوای تازه برای سایت و وبلاگ خود

۶- کسب لینک از سایت های معتبر برای وب سایت یا نمایه شبکه های اجتماعی خود

۷- گسترش مخاطبین و نگه داشتن آن ها

گام سوم:کسب فرصت های تجاری با برندسازی شخصی

در بازار رقابتی امروز، داشتن یک برند شخصی قوی از الزامات می باشد.کسب درآمد از شبکه های اجتماعی را می توان مهمترین رویدادی دانست که با توسعه شبکه های اجتماعی در جهان به وجود آمده و ترکیبی از فعالیت های اجتماعی مجازی یا بازاریابی و فروش آنلاین است. واقعیت این است که شبکه های اجتماعی و نفوذ هر چه بیشتر آنها در میان کاربران مختلف در تمام نقاط دنیا باعث شده است که این شبکه ها به ابزارهایی مناسب برای تبلیغات و تجارت الکترونیکی تبدیل شوند.با فعالیت در وب و شبکه های اجتماعی می توانید بسیاری از  فرصت های ناب تجاری را بدست بیاورید.

تعریف برند شما چگونه باید باشد؟

در حالی که جهان به یک بازار جهانی تبدیل می ‏شود و خصوصی سازی ادامه می یابد، فشار شرکت ‏ها و دولت برای تقویت موقعیت برندهای خود افزایش می ‏یابد. ما تاکنون شاهد مناطقی مانند: بحرین، دوبی، هنگ کنگ، لندن، مالزی، سنگاپور و غیره بوده ‏ایم که برای” قطب شدن” در یک مقیاس منطقه ای یا جهانی رقابت می کنند.

برندهای اصلی که در بخش خصوصی برای بازارهای خرده فروش و عمده فروش رقابت می کنند، با ادامه‏ ی گسترش و سرمایه گذاری اسلامی به صورت دو رقمی سالانه، در این بازار نارس، بازیکن‏ های بسیار بیشتری را جذب خواهد کرد، و اگر چه فعالیت برندسازی و بازاریابی تاکنون بسیار زیاد بوده است، انتظار می رود این امر طی پنج تا ده سال آینده رشد بیشتری یابد.

برندسازی و بازاریابی دولتی نیز رشد خواهد یافت به خصوص چون کشورهای مسلمان پیشرفته تر به تدریج فرصت هایی را برای کمک به مستمندان، تولید داروهای حلال، واکسن‏ها و محصولات دارویی می بینند.

 اکنون کشورهایی چون برونئی و مالزی گام‏ هایی را رو به جلو در زمینه ‏ی آزمایش، اعتبار دهی و استاندارد سازی چنین گروه محصولات برمی‏ دارند و بازار حلال جهانی را تا حد زیادی برای بازاریابی تجاری – تجاری خواهند گشود و به شکوفایی خود ادامه خواهند داد.

 بزرگ ترین شرط لازم برای برندهای اسلامی که می‏ توانم ببینم، تولید شایستگی یا تجارت حرفه‏ای نیست، بلکه مهارت‏ ها و تکنیک‏ های برندسازی و بازاریابی است. این یک خلاء آموزشی است که باید پرگردد این چشم انداز اکنون در کشورهای در حال توسعه در حال تغییر است و برندسازی و بازاریابی به تدریج مسیر را به سمت استراتژی سازمانی سوق می‏ دهد.

 مجریان اصلی متوجه می شوند که برندها سرمایه‏ هایی هستند که می توانند ارزش دارایی‏ های عینی خالص یک شرکت را چند برابر سازند و آنها باید به گونه‏ ی مناسب در روند برندسازی و بازاریابی عمل نمایند، زیرا سرمایه هایی هستند که ارزش طولانی مدتی را فراهم می ‏آورند.