مفاهیم و اصول برندینگ

1) با مشتریانتان ارتباط برقرار کنید

این که با مشتریانتان ارتباط برقرار کنید، به شما کمک می کند که احساس تعلق داشتن به این جامعه را پیدا کنید. بنابراین سعی کنید آخرین تغییراتی را که در برندتان انجام گرفته است با آن ها به اشتراک بگذارید و آن ها را از آخرین تحولات مربوط به برندتان باخبر سازید. همچنین سعی کنید ایده هایی را که در ذهنتان دارید که می خواهید در آینده برای برندتان اجرا کنید را نیز با مشتریان در میان بگذارید. این کار باعث می شود که میزان علاقه و هیجان آن ها نسبت به شما و برندتان در میان آن ها افزایش می یابد و همچنین آن ها به شما و برندتان بیشتر نزدیک می شوند. شما می توانید برای ارتباط گرفتن با آن ها و دادن آگاهی به آن ها از شبکه های اجتماعی استفاده کنید. سعی کنید شیوه به اشتراک گذاری تازه ها در کمپانیتان  با آن ها هم یک شیوه تعاملی داشته باشد و این حالت را نداشته باشد که مجبور باشید یک طرفه این کار را انجام دهید.

در صورتی که شما بتوانید مشتریان را تشویق کنید که هوادار برند شما شوند و کاری کنید که احساس کنند که آن ها هم در کار کمپانیتان شریک هستند و بخشی از کمپانی هستند؛ بنابراین احتمال این که تعداد ببیشتری مشتریان وفادار برای کمپانی پیدا کنید بیشتر می شوند. چون بسیاری از مشتریانی که احساس می کنند که در کارهای کمپانی دخالت می کنند، تبدیل به مشتریانی خوشحال و وفادار می شوند.

وفاداری مشتریان، نتیجه توجهی است که شما به آن ها می کنید. در صورتی که شما مشتریان را نگه دارید و به آن ها اهمیت بدهید، وفاداری مشتریان برای شما بیشتر می شود. مشتریان وفادار می توانند بخش قابل توجهی از تجارت شما را تشکیل دهند. در صورتی که شما مشتریانی داشته باشد که نسبت به برند شما وفادار باشند و از این برند زیاد خرید کنند، خواهید دید که میزان سودی که شما از این کار می کنید خیلی زیاد می شود. بنابراین باید موضوع ایجاد وفاداری در مشتریان را جدی بگیرید. در صورتی که کاری کنید که مشتریان احساس کنند که برایتان مهم هستند؛ ارزشی که برای برند شما قایل می شوند خیلی زیاد می شود. اگر تعداد کمی مشتری وفادار داشته باشید، میزان سودی که آن ها به کمپانی شما می رسانند بسیار بیشتر از حالتی است که تعداد زیادی مشتری داشته باشید که تنها یک بار از برند شما خرید می کنند! در حقیقت بر اساس آمار، مشتریانی که جز وفادارترین مشتریان شما هستند، هرکدام به طور میانگین به میزان 1800 درصد (یعنی 18 برابر) یک مشتری معمولا برای کمپانی شما سودآوری دارند!

از این رو، در صورتی که تعداد این به اصطلاح "ابرمشتریان" یا (Supercustomer) ها را به تجارت خودتان بیشتر کنید، میزان سوددهی کمپانیتان را بیشتر کرده اید. با این کار شما می توانید کارهای به صرفه تری انجام دهید که به رشد تجارتتان هم کمک کرده باشید.

برای این کار قبل از هر چیزی باید از خودتان  سوالاتی بپرسید از قبیل این که: چه عاملی ممکن است باعث شود که شما مشتریانتان را از دست دهید؟ دوم این که چرا برخی از مشتریان (که تعداد آن ها هم کم است) ممکن است تبدیل به مشتریانی وفادار شوند ولی برخی از مشتریان ممکن است دیگر هرگز از برند شما خرید نکنند؟

در بیشتر موارد، دلیل این که برخی از مشتریان دیگر هرگز از یک برند خرید نمی کنند این است که سرویس خدمت رسانی به مشتریان ضعیف است. باید اطمینان حاصل کنید که سرویس خدمت رسانی به مشتریان در کمپانی شما کامل و بدون نقص است؛ مخصوصا در بخش شبکه های اجتماعی این موضوع را باید درنظر بگیرید. این کار دقیقا مثل یک بازی است. در صورتی که شما خوب بازی کنید، می توانید اطمینان بیشتری داشته باشید که برندتان برنده این بازی می شود!

2) سعی کنید درک کنید که مشتریانتان به چه چیزی علاقه دارند

بر طبق آمار، از هر 10 استارت آپی که شروع به فعالیت می کنند، نه تای آن ها شکست می خورند و فقط یکی پیروز می شود. عامل اصلی این موضوع چیست؟ عدم توجه به علاقه مشتریان. استارت آپ هایی که از همه سریع تر رشد می کنند، بیشتری میزان توجه به علاقه مشتریان و بازار را دارند. این در حالی است که به عقیده لینکولن مورفی (Lincoln Murphy)، تجارت هایی که از همه کمتر به علاقه مشتریان توجه می کنند، با شکست روبرو می شوند. بنابراین توجه کردن به این که در شرایطی که شما می خواهید یک تجارت را تاسیس کنید، چه کسی به چه چیزی علاقه دارد و علاقه کلی بازار به کدام سمت می رود، یکی از عوامل کلیدی و مهم برای موفقیت تجارت ها می باشد. شما به عنوان فردی که یک تجارت را ایجاد می کند، باید کاری کنید که میان علاقه مشتریان و احتیاجات بازار، یک تعادلی را ایجاد کنید و به این ترتیب باعث شوید که مشتریان بتوانند چیزی را که می خواهند بر اساس شرایط بازار بدست آورند. البته ایجاد کردن چنین تعادلی کار آسانی نیست و نیاز به همت زیاد و تکیه و استفاده از آمار و ارقام مختلف دارد. ولی کاری است که با کمی دقت و صرف زمان، می توان از پس آن برآمد. آمارها نشان داده اند که 42 درصد از استارت آپ هایی که نابود شده اند، به این دلیل نابود شده اند که برای آن چه که می خواستند ارایه کنند، بازاری وجود نداشته است.